مي خواهم به يك ساندويچ فروشي بروم و فكر كنم كه آنجا يك هتل ۵ ستاره است.
مي خواهم فكر كنم كه شكلات از پول بهتر است،چون ميتوانم آن را بخورم.
مي خواهم زير يك درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستني بخورم.
مي خواهم درون يك چاله آب بازي كنم و بادبادك خود را در هوا پرواز دهم.
مي خواهم فكر كنم كه دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوب هستند.
مي خواهم ايمان داشته باشم كه هرچيزي ممكن است و مي خواهم كه از پيچيدگي هاي دنيا بي خبر باشم .
مي خواهم به نيروي لبخند ايمان داشته باشم، به يك كلمه محبت آميز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، به ...
امروز روز تولدم است و من هميشه اين روز را خيلي دوست داشتم و دارم .انگار سال براي من از اين روز شروع مي شود. انگار يك انرژي تازه مي گيرم براي كارهاي خوب و فكر هاي بهتر.
امروز تولد رابرت رد فورد هم هست اين را گفتم كه اين پست هم كمي سينمايي شود.
پي نوشت: تبريك به همه پرسپوليسي ها بابت شروع ليگ تازه و برد تيم ... دوباره هيجان بازي ها و كري ها شروع شد. متاسفم براي افرادي كه طرفدار تيمي نيستند و لذت اين هيجان را نمي تونند درك كنند (واقعا زندگي بي طرفداري ميشه! تازه من معتقدم بايد حتما طرفدار متعصب هم بود طرفدار معمولي به درد نمي خوره) من هنوز تيم دنيزلي رو دوست دارم و دوست داشتم كه امسال هم دنيزلي روي نيمكت مي شست اما بالاخره نشد ديكه. اما اين تيم هم بوي قهرماني مي دهد، بازيكنان خوبي دارد .
شما هم بنويسيد (9)...